○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
حال دنيا را چو پرسيدم من از فرزانه ای؟
گفت: يا آب است؛ يا خاک است يا پروانه ای
گفتمش احوال عمرم را بگو؛ اين عمر چيست؟
گفت يا برق است؛ يا باد است؛ يا افسانه ای
گفتمش اينها که ميبينی؛ چرا دل بسته اند؟
گفت يا خوابند؛ يا مستند؛ يا ديوانه ای
گفتمش احوال جانم را پس از مردن بگو؟
گفت يا باغ است؛ يا نار است؛ يا ويرانه ای
○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○
"نقل شده از زبان آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)"
نکند در محشر، محمدرضا پهلوی جلوی ما را بگیرد و بگوید دیدید شما هم دستتان را بریدید
شهید آیت الله مدنی در نطقی که در جمع خبرگان ملّت داشتند با اشاره به ماجرای «یوسف و زلیخا» در قرآن حکیم به آن قسمت داستان اشاره کرد که وقتی زلیخا از عیب گیری زنان مصر با خبر شد آنان را به ضیافتی دعوت کرد و به دست آنان کارد وترنجی داد و در میان مهمانی به یوسف دستور داد که وارد ضیافت شود، آمدن یوسف همان و بریده شدن دست زنانی که ملامت گر زلیخا بودند همان. شهید آیت الله مدنی با گریه دردناک در پشت تریبون ادامه داد: آقایان! نکند در محشر و قیامت محمد رضا پهلوی جلوی ما را بگیـرد و بگوید دیدید شما هم وقتی دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید و مثل من کاخ نشین و طاغوتی شدید
* ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ * ♥ *
:khak:
دم خنده هاتون گرم
:khak: